پیامبر(ص) تکتک اصحاب را دستور داد تا بر علی وارد شوند و بهعنوان امیرالمؤمنین به او سلام کنند.[1]
پس مؤذن اذان گفت و پیامبر(ص) نماز ظهر را با مردم خواند و پس از نماز در خیمۀ خود نشست. پس خیمهای برای علی(ع) زدند و پیامبر(ص) به او فرمود که در خیمهاش بنشیند. سپس مسلمانان را فرمان داد تا گروهگروه بر اوارد شوند و جانشینی علی(ع) را به او تبریک گویند و به او با عنوان امیرالمؤمنین سلام دهند. پس همۀ مردم چنین کردند. سپس پیامبر(ص) زنان خویش و همۀ زنان مؤمن را همینطور فرمان داد.[2]
از جمله کسانی که دیر بیعت کردند، عمر فرزند خطاب بود که تظاهر به شادمانی کرد و گفت: بهبه ای پسر ابوطالب، تو مولای من و مؤمنان شدی.[3]
بار سنگین ابلاغ رسالت به منزل رسید و حالا پیامبر(ص) میبایست کاری میکرد که مخالفان نتوانند بهسادگی بیعت بشکنند. باید بر لوای خلافت علی(ع) گرهی میزد که کسی نتواند آن را باز کند؛ گرهی که تنها کافر و منافق برای باز کردن آن طمع میکنند. چنانکه از عمر نقل شده که در روز غدیر مردی را دیدم که میگفت: دیدی پیامبر چه کرد؟ گرهی زد که هیچکس نتواند آن را باز کند، مگر کافر. وقتی داستان را برای پیامبر(ص) نقل کرد، رسول خدا(ص) فرمود: «آری، او جبرئیل بوده و بهدرستی به تو خبر داده است، پس مراقب باش تا با آن مخالفت نکنی».[4]
کاری که تا قیامت بتوان به آن استناد کرد و پرسید: آیا رسول خدا در غدیرخم، حجت را تمام نکرد؟! آیا عذری برای دیگران باقی گذاشت؟! همانطور که حضرت صدیقه طاهره(س) در روزهای تلخ پس از پیامبر(ص)، با حضور نزد انصار و در پاسخ اظهارات آنان که آیا پیامبر درباره علی و خلافتش حرفی زده بود، میفرمود: «پدرم در غدیر حجت را بر همگان تمام کرد و عذری باقی نگذاشت».[5]
پیامبر(ص) نخست در اثنای خطبه، از برنامۀ خود برای بیعت مردم با امیرالمؤمنین(ع) خبر داد:
بدانید هنگامی که خطبۀ من تمام شود، شما را فرامیخوانم به دست دادن با من برای بیعت با علی، و اقرار به امامت او، و سپس به دست دادن و بیعت با او. بدانید که من با خدا بیعت کردهام و علی هم با من بیعت کرده است و من برای او از جانب خدا از شما بیعت خواهم گرفت؛ پس هرکه بیعت بشکند به خودش آسیب رسانده است.[6]
پیامبر(ص) این سخنان را چندین بار در ضمن خطبۀ خود تکرار کرد تا همگان بدانند که قرار نیست معرفی نمادینی از جانشین پیامبر(ص) صورت بگیرد؛ بلکه پیامبر(ص) میخواهد کار جانشینی علیبنابیطالب(ع) را در زمان حیات خود به سرانجام برساند. پس برای بار دیگر چنین فرمود:
خداوند مرا مأمور کرده تا برای خلافت امیرالمؤمنین علی و امامان پس از اوعلیهم السلام از زبان شما اقرار بگیرم. پس همه با هم بگویید: ما گوش به فرمان، مطیع، راضی و تسلیم هستیم در برابر آنچه تو از جانب خدا درباره امیرالمؤمنین علی و امامان از فرزندان اوعلیهم السلام گفتی. قلب و جان و زبان و بدن ما بر این عهد خواهد بود. بر این پیمان زندگی میکنیم و خواهیم مرد و در قیامت محشور خواهیم شد. به توعده میدهیم که در فرمان تو تغییر و تبدیلی ندهیم و شک و تردید نکنیم و از این عهد و پیمان برنگردیم.[7]
پیامبر(ص) فرمود و مردمان تکتک جملات را تکرار کردند. باز تکرار کرد:
هان جماعت مردمان، آنچه را گفتم بگویید و به علی(ع) با عنوان امیرالمؤمنین سلام کنید و بگویید شنیدیم و اطاعت کردیم، به امید مغفرت پروردگار.[8]
پس مردم در جواب پیامبر(ص) یکصدا گفتند: آری ای رسول خدا، شنیدیم و امر خدا و رسولش را با قلب و زبان و اعمالمان اطاعت میکنیم. سپس مردم با دستانی گشوده به جانب پیامبر(ص) و علی(ع) شتافتند.[9]
پس از خطبه، پیامبر(ص) دستور داد دو خیمه بزنند و خود در خیمهای و امیرالمؤمنین(ع) در خیمهای دیگر نشست. مهاجر و انصار و سایر مردم، گروهگروه بر پیامبر(ص) وارد میشدند و این جانشینی را به پیامبر تبریک میگفتند و سپس بر امیرالمؤمنین(ع) وارد شده و دست در دست او میگذاشتند و با سلام دادن بهعنوان امیرالمؤمنین با او بیعت میکردند.
این اتفاق پس از نماز ظهر آغاز شد و تا نماز مغرب و عشا ادامه داشت. پیامبر(ص) نماز مغرب و عشا را با هم خواند و پس از نماز دوباره مراسم بیعت ادامه پیدا کرد. تبریک به پیامبر(ص) و بیعت با امیرالمؤمنین(ع) سه شبانهروز به همین ترتیب ادامه یافت و جز برای نماز فریضه متوقف نمیشد. رفتار پیامبر(ص) در مراسم بیعت حاکی از رضایت ایشان از تبلیغ مهمترین فرمان پروردگار بود؛ آنجا که هرگاه گروهی بیعت میکردند میفرمود: «حمد خدایی را که ما را بر همۀ مردم برتری داد».[10]
مشهور این است که برخی از مهاجرین از مکه به مدینه در میان پیشتازان بیعت بودند؛ تاآنجاکه یکی از آنان بر امیرالمؤمنین(ع) وارد شد و تبریک گفت.[11] اما باید دانست منافقانی که حتی تا زمان خطبه خواندن پیامبر(ص) نیز از هیچ اقدامی برای کارشکنی دریغ نکرده بودند و حتی پس از آن نیز دست از توطئه برنداشتند، نمیتوانستند به این سادگی با مراسم بیعت کنار بیایند. تمسخر پیامبر(ص) و بیعت با سوسمار تا تأخیر انداختن در بیعت و بیعت با عباراتی غیر از دستور پیامبر(ص) از جمله رفتارهای منافقان بود.
آنان در ابتدای امر از بیعت فرار کردند و نخواستند که نامشان در میان بیعتکنندگان باشد. یرخی بر این نظرند که برخلاف باورِ رایج، آن دو نفر جز اولین بیعتکنندگان با امیرالمؤمنین(ع) نیستند؛ بلکه در زمرۀ کسانی هستند که با تأخیر و البته اکراه بیعت کردهاند.[12]
این عبارت گویاست که کسان دیگری هم در بیعت با حضرت، سستی و کندی کردند. عبارت بخِ بخِ نیز، عبارتی از سر رضایت نبود. اگر کسی با این ادبیات آشنا باشد، میداند که عمر واژۀ «بخ بخ» را تنها برای طعنه و حتی برای تهدید، بهکار میبرده است.
وقتی کاربردِ اصلی این واژه در نزد کسی برای طعنه یا حتی تهدید است، آیا میتوان پذیرفت که او این واژه را به نشانۀ رضایت و بهقصدِ عرض تبریک به امیرالمؤمنین(ع) گفته باشد؟ آیا نمیتوان مدعی شد که این جملات درواقع تهدید امیرالمؤمنین(ع) است و مراد و منظورش اتفاقاتی است که بناست پس از پیامبر(ص) بیفتد؟
خصوصاً که وی، برخلاف دستور پیامبر اکرم(ص) عمل کرد و از تعبیری جز فرمان پیامبر(ص) استفاده نمود. تعبیری که مورد اعتراض پیامبر(ص) نیز واقع شد. این اتفاق در گفتوگویی میان امیرالمؤمنین(ع) و خلیفه دوم نقل شده است:
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: پس از خطبۀ پیامبر(ص)، پسر خطاب به من نزدیک شد و گفت: بهبه ای پسر ابوطالب، همانا تو مولای من و مؤمنان شدی. پیامبر به او فرمود: وای بر تو! آیا تو را دعوت نکردم به آنکه امر خدا را اجابت کنی و او را امیرالمؤمنین بخوانی؟ و تو آیا پس از عتاب پیامبر(ص) نبود که گفتی: «ای امیرمؤمنان تو مولای من و مؤمنان شدی؟! اوگفت: آری![14]
پس از آنکه کار بیعت مردان به پایان رسید، به دستور پیامبر نوبت به بیعت زنان رسید. برای این مهم در خیمۀ امیرالمؤمنین، پردهای آویختند و ظرف آبی گذاشتند. بانوان با حضور در خیمۀ پیامبر، به ایشان تبریک گفته و سپس در خیمۀ امیرالمؤمنین(ع) حاضر شدند و دست در ظرف آب گذاشتند و بدین صورت با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کردند.
پس از سه شبانهروز همۀ افراد حاضر در غدیر، بیعت کردند و پیامبر(ص) غدیرخم را بهسوی مدینه ترک کرد؛ اگرچه حوادث غدیر، بهخوبی نشان میداد که حوادث تلخی در راه است…
[1] امالی صدوق، ص٣۵۵.
[2] ارشاد، ج١، ص١٧۶.
[3] همان، ص١٧٧.
[4] قرب الاسناد، ص۶١.
[5] خصال، ج١، ص١٧٣.
[6] احتجاج، ج١، ص۶۴.
[7] روضة الواعظین، ج١، ص٩٨.
[8] همان، ص٩٩.
[9] همان.
[10] احتجاج، ج١، ص۶۶.
[11] همان.
[12] کشف الیقین، ص٢۵٠.
[13] موطأ، ج٢، ص٩٩٢؛ کنزالعمال، ج١٢، ص۶١٢.
[14] الهدایة الکبری، ص١٠۴.
(تابلوی بیعت)
همگان باید با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کنند، تا مبادا فردا کسی ادعا کند که من نبودم و نشنیدم!
همگان، حتی زنان، هرچند روز به طول بینجامد، باید بگویند: «السلام علیك یا امیر المؤمنین».
پیامبر(ص) پس از خطبهاش در غدیر، برای آنکه راه هرگونه عذر و توجیه را ببندد، به تکتک افراد حاضر در غدیر فرمان داد تا با حضور در خیمۀ پیامبر(ص) جانشینی برادرش را به او تبریک بگویند و سپس با حضور در خیمۀ امیرالمؤمنین(ع) با ایشان بیعت کنند.
عدهای کثرت جمعیت را بهانه کردند، ولی پیامبر(ص) دستور خود را تکرار کرد.
عدهای هم با واژگانی مثل ولیالمؤمنین بیعت کردند که پیامبر(ص) تشر زد و فرمان داد فقط بگویند: امیرالمؤمنین.
اهمیت این واقعه از آماده کردن پرده و ظرف آب برای بیعت زنان حاضر در غدیر آشکارتر میشود.